کنج خیال

گوشه ای از خیال بافی های یک نیمچه نویسنده

کنج خیال

گوشه ای از خیال بافی های یک نیمچه نویسنده

روز پنجم

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۵ ب.ظ

گوشم خیلی درد میکند. به قدری که دلم میخواهد سرم را محکم فشار بدهم و محکم فشار بدهم تا گوشم از هرجایی که بیرون آمده برود تو و دیگر به سر جایش برنگردد.از صبح انقدر تمرکزم را بهم زده که حد ندارد. که اگر دست خودم بود ، دستم را تا مچ میکردم تو از سوراخ گوشم بلکه ببینم ان داخل چه خبر است و چه اتفاقی در حال رخ دادن است که سلول های داخلی گوش مدام فکر میکنند سوار هواپیما هستیم و فشار داخلی إیجاد میکنند! القصه که اعصابمان هم حسابی بهم ریخت این گوش نانجیب! معجزه اتفاق نیفتاد! یعنی هنوز نیفتاده و ولی من إیمان دارم که توی این ٤٠ روز قرار است اتفاق های خیلی خیلی خوشایندی رخ دهد. انقدر که هی دلم بخواهد با تو از این ٤٠ روز ها داشته باشم و امیدوارم که گوش شیطان کَر این ٤٠ روز با خوشی و صحت و سلامتی به پایان برسد! که هم من راضی باشم و هم تو! مگر همه جا نگفتی که اگر تو یک قدم به سمت من بیایی من صدها قدم و دوان دوان به سویت می آیم؟ من ِ حقیر ِ دست و پاچلفتی ِ خودخواه ِ بد، دارم تمام سعیم را میکنم که نیمچه قدمی هر چند کوتاه ، هر چند بچگانه و با ترس برز به سمتت بر دارم... تو دستم بگیر و از این راه پشیمانم نکن! که ان شاءالله نمیخواهم پشیمانت کنم ... جدی جدی تصمیم های سفت و سختی گرفته ام ... 


پ.ن: دوباره گوشم شروع به درد گرفتن کرده! ممنون میشوم یک حمد شفاء بخوانید :) 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۲۵
لاجوردی .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی