کنج خیال

گوشه ای از خیال بافی های یک نیمچه نویسنده

کنج خیال

گوشه ای از خیال بافی های یک نیمچه نویسنده

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

می خواستم بنویسم 
 میخواستم از خستگی های مادرم 
از چشم های نگران پدرم  
از غصه های پنهان خواهرم
و از درد های گاه و بی گاه قلبم بنویسم 
می خواستم برایت نامه ای بنویسم 
که چقدر دوستت دارم 
که اگر نباشی ، چه قدر هوا برای نفس کشیدن کم است 
که بدانی هنوز چقدر به معجزه ی دستان تو ، امیدوارم .
بنویسم دل تنگی، همه ی بیشتر مرا از درون خورده است 
که بگویم بیا ! 
.
.
.
ناگهان اما
هوایی برای نفس کشیدن نبود !


۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۵
لاجوردی .

بسم الله. 

شروع دوباره آن هم برای منی که انگشتانم سال ها به بوی کیبرد آشنا بوده اند و هفته ای یک بار با جادوی کلمات، نوشته ای را به دنیا آورده اند خیلی سخت است. مثل ورشکست شدن مردی در پنجاه سالگی که عادت داشته است سر وقت قهوه بخورد و با ماشین بنزش به همه جا رود. مثل مادری که همه ی بچه هایش را از دست داده و حالا، با عکس هایشان زندگی می کندیا حتی مثل یک نوزاد که فقط او از زیر آوار زلزله جان سالم به در برده است ...

از صفر صفر شروع کردن برای من ، به اندازه ی همه ی این ها و بیشتر حتی ، سخت است. همه ی این ها را نوشتم که بگویم فضای مجازی مهمان تازه واردی خواهد داشت که از شواهد به دست آمده، حالا حالا ها قصد رفتن ندارد و به قولی، قرار است کنگر بخورد و لنگر بندازد :)



الهی به امید تو!

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۲۶
لاجوردی .